در آخرین گذرگاه مهتاب
آنجا که ستاره های عاشق
چشم به راه نگاهی - تپش نوری - رهگذر تیره روزی می مانند
تا قطره ای نور را
با تاریکی دنیای او تقسیم کنند
آنجا که آسمان
بر انتهای دورترین آبی دریا غبطه می خورد
آنجا که آخرین برفهای زمستانی
در آغوش مهربان بهار با لالایی آفتاب
تا زمستان بعد به خواب می روند
و رویای سفرهای قاصدک
لبخند زنان
بر ساحل پرنده های بی پرواز می بارد
آنجا که شروع تمام کلمات مهربانیست
و پایان همه قلبها به عشق می رسد
همانجا که تردید و کینه را راهی بجز نفس بستن نیست
و دشمنی بوی مرگ می دهد
راهیست سراسر مزین به شکوفه های دوستی و مهر
آسمانش بی هیچ منتی
آفتاب و ابر و باران و ستاره و مهتاب
تقسیم می کند
آنجا خدا نزدیک نزدیک است
بوسه های مهربانش
بر تمام ثانیه های سفر نقش بسته است
آنجا دریچه ای به سوی خاطرات گذشته است
و راهی به سوی آینده ای زیبا و روشن
آنجا با افتادن سیب و آواز پرنده
سوء تفاهم نمی شود
و دوستی زیباترین ترانهء مسافران است
آنجا عشق رنگ لاله است
آنجا احساس
-- آبی --
رنگ دریاست
آنجا زیباترین بن بست دنیاست
-- بن بست دوستی --
گلرخ
خوب این یکی را چی؟ این که دیگه شعر هست. چقدر هم قشنگ. خیلی زیبا می نویسی.
سلام راسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اول معذرت به خاطر اینکه من بدون اجازه اینجا چیز می نویسم بعدش هم دریچه های خاطرات گذشته رو اونقدر باز بذارید که یه وقت از آینده غافل نشید.
سلام.
گلرخ نازنینم ممنون که یاد من هستی:)
زیباترین بن بست دنیا هم کوره راهی شاید به رهایی داشته باشد...دوستیهایت پایدار...
همیشه سبز باشی و سلامت،در کنار قاصدک عزیز.
ghashangtareen makAn e donyA:
jayeest ke khAneh mee nAmimash. jAyee ke Aramesh ast ..va oo Anjast... va hich dastee to rA az oo jodA nakhahad kard ..va khAbeh royAyetAn jos tavasoteh bal balk zadan hayeh parvanehAy beedAree, Ashofteh nakhahad shod.
زیبا بود. موفق باشید.
سلام/شما هم وبلاگ قشنگی دارید/از اینکه به وبلاگ من سر زدی ممنون/اگه دوست داشته باشی می تونیم به هم لینک هم بدیم
می شود آنجا بود؟در آنجا فقط عشق پیدا میشود.اما عاشقی دیگر در کار نیست...میخوام بدونم از نوشته هام چه برداشتی میکنی.منتظرم.زیبا بنویس.مثل الآن.مثل ((یکشنبه))!!!!!!
سلام...مبارکه ................ چشم لینک و درست می کنم و اینکه چه شعری بووووووووووووود
salam kheili ziba bood kheili khoshgel minevisi!!!!