با سلام به همه دوستان خوب و همراهان همیشگی کلبهء عاشیق
از امروز قصد دارم با نوشتن چند اثر از یکی از دوستان خوبم به نام ایمان و شاید هم چند کار از خودم گام در مسیر نسبتا جدیدی - که البته من خیلی وقت هست علاقه مند بهش هستم ولی عملا تا حالا آزمایشش نکرده بودم - بگذارم . خوشحال میشم که نظرهاتون را در این مورد بدونم .
پاینده باشید .
قاصدک
***************************************************************
از وقتی که ماه نگهبان شب شد و خورشید مسئول روز
دیگر هیچگاه همدیگر راملاقات نکردند.
احساس مسئولیت ، عشق را خواهد کشت .
ایمان . ص
من همواره لحظه هایی را که انتظار بوسه ای از تو بی قرارم میکرد به یاد میاورم .
امیدوارم در مسیر جدید هم موفق و عاشق باشید...
...
در مورد مطلبت...
زیبا بود..
اما خورشید و ماه هم در بعضی از مواقع دورادور به هم سلامی خواهند نمود...
شاد باشی...یا حق!
کار قشنگی ررو شروع کردین! یعنی واقعا احساس مسئولیت عشق رو میکشه؟؟؟
امیدوارم مسیر جدید هم پر از عشق باشه.... ایمان .. زیبا بود...! ولی در مورد جمله آخر... فکر می کنی در مورد آدمها هم صدق می کنه؟
من موافق نیستم. حتی اون روز من ماه رو با خورشید دیدم حتی ماه دلش برای خورشید تنگ شده بود!
نظر قبلی مال من بود! اسمش جا افتاد!
طرح خوبیه.منتظر بقیه شم.موفق باشی
دوستان عزیز ! این مطلب که از ایمان خوبم نقل قول شده ( میشه این مطالب را تا حدودی طنزهای پست مدرن و شاید هم بشه مدرن نامید ) در اصل از مجموعه فعالیتهای مشترک ما در نشریه آبتین بود که الان بعد از حدود یک سال من به سراغ اونا رفتم و قصد پیگیریشون را دارم ولی این یکسال عملا به من نشون داده که عشق برای عاشق و معشوق نه تنها مانع پیشرفت نمی شه بلکه باعث استمرار و همین طور احساس مسئولیت مضاعفشونم میشه ! شاید باورتون نشه ولی من به لطف گلرخ عزیزم - که همینجا می خوام بازم ازش تشکر کنم - تو این مدت کم به موفقیتهایی رسیدم و اهدافی برام به وجود اومده که در تصورمم نمی گنجیده .
من همیشه به گلرخم میگم که عشق باید آدم را سرشار کنه و امروز خوشحالم که از آوای ایمان آبی طنین احساسم
سرشارم . سرشار .
سلام.../ همین اول بگم که گم تون کرده بودم ... / امروز اتفاقی تو بلاگ اسکای پیداتون کردم.../ شاید شما هم منو فراموش کرده باشین .../ اما من هیچ وقت اون کامنت تون که ۲۳ فروردین واسم نوشتین رو فراموش نمی کنم.../ قاصدک عزیز...../ خوشحالم که بازم تونستم بلاگ تون رو زیازت کنم !!!!!!!!!/ بای
عشق برای هرکس یک محدوده و تعریف خاص خود را دارد.اما عشق برای من رها ترین و بی قید ترین است...
امان از چرخ گردون که اینگونه جدایی افکن بود
درود بر شما...ماهم با شما موافقیم...بسیار زیبا بود....منتظر زیباتر از این نیز هستیم چرا که میدونم از این نویسنده با این فکر زیبا...بهتر از این نیز طراوش میکند...
AghA chee shod???
sexa see shod:)
booseh mooseh nadashtimAn :)
har vaght miAyn sar vaghteh man
hamoion dagheegheh man matlabeh jadid daram mineveesam va lahzeyee bad ke postesh mikonam,
mibinam barayeh ghabli peyghAm gozashtin :)
سلام دوستای خوب من! :)
خیلی خوشحالم که دوباره بهتون سر زدم! :) خیلی هم متن نازی بود! مرسی آقا ایمان! :)
ولی عشق هیچ وقت نمی میره! حتی اگه خدایی ناکده معشوق ها از بین برن، عشق همیشه جاریه توی کائنات و منعکس می شه توی قلب ما! :)
دوستتون دارم! :)
سلام عزیزم. خوش اومدی به بلاگ من و مرسی از تبریک گرمت. خوش باشی. بای
سلام..../ من همیشه از مسئولیت فرار کردم ...
به به.....ولی نه;)
یکی از دوستان اعتراضی داره که بنظر من باید بگوش همه برسه و معلوم بشه که اصل قضیه چی بوده، چون آبرو و حیثیت وبلاگ نویسها در خطره. امیدوارم که چیزی بیشتر از یک سوتفاهم ساده نباشه. حتما در وبلاگ خودش بخونید.
tehranto.blogsky.com
اینکه از کار و اثر دیگران بنویسید خیلی خوبه ...
احساس مسئولیت بدترین چیز ممکن تو زندگیه و اگه باعشق همراه باشه ادمو دیوونه میکنه....