ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
در خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم
سلطان ازل گنج غم عشق به ما داد
تا روی درین منزل دیوانه نهادیم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
در خرقه ازین بیش منافق نتوان بود
بنیاد از این شیوه رندانه نهادیم
چون می رود این کشتی سرگشته که آخر
جان در سر آن گوهر یکدانه نهادیم
امنة لله که چو ما بی دل و دین بود
آنرا که لقب عاقل و فرزانه نهادیم
قانع به خیالی ز تو بودیم چو حافظ
یارب چه گدا همت و شاهانه نهادیم
سبز باشید...
گلرخ عزیز ممنون از اینکه تا اینجای کار منو همراهی کردی.ما رفتیم.بدرود...
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .......ثبت است در جریده ی عالم دوام ما
نمیدونم که ربطی داشت یا نه . فقط این مهمه که هر دوتاشا حافظ گفته ( لبخند)
سلام! ایشالا تموم میشه ما هم منتظرتونیم!
فالتون نیک بود!
امیدوارم توی امتحاناتتون موفق باشید!ما منتظریم..:)
سلام.
سرگشتگی عشق و روشنای دلدادگی در واژه هایی ناب...
موفق باشین در امتحانات،شاد و سبز و سلامت...
مطالب بروز شد:(12/4/1382):::::::::فرار ابراهیم نبوی به فرانسه--------1روزبازداشت من-----------سعید عسگر=2+عشق و شعر یک باتوم دارم برقیه)
گلرخ عزیز ممنون که باز هم به وبلاگ من اومدی.به وبلاگ تموم شده ی من.من باید از تمام دوستانی مثل تو که از اول همراه من بودن و منو همراهی کردن تشکر کنم.نمی دونم شاید برگشتم و توی یه فرصت بهتر خداحافظی کردم دوباره.ولی فعلاْ تا مدتی شاید یه ماه می خوام ننویسم.شاید بخوام.......به هر حال از لطفی که همیشه در حق من داشتی ممنون.من اگه ننویسم حتماْ به این کلبه عاشیق می آم و شعرای قشنگ همیشگیو می خونم.مطمئن باش.تا بعد...
امیدوارم امتحانات را به خوبی پشت سر بگذارید....
سلام ... کجایی خانومی؟؟؟ پس چرا آپدیت نمی کنی؟؟؟