میان دیوارهای روشن سکوت
خانه ای شیشه ای ساخته ام .
خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان .
خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، کینه ها، سکوت ها.
خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی
و احساسی به رنگ آسمان .
خانه ای که درهایش از جنس نور است و
پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند.
خانه ای پر از هوای " تو"
و نفسی از تبار " عشق " .
در هنگامه آمدنت
سکوت شیشه ها به رنگ آبی ترین بهشت زمینی
زندگی را فریاد می زنند .
حتی اگر با قدمهایی از جنس سکوت بیایی ...
آرزومند بهترین ها برای شما
گلرخ
مرا به خانه ام ببر اگر چه خانه خانه نیست
خانه ای خواهم اکنده از نفس تو ....
salam
bah che webloge zibaii
baba ma ro ham belinkid :D
;)