خانه عناوین مطالب تماس با من

کلبه عاشیق

کلبه عاشیق

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • زمان ...
  • دلبستگی ...
  • آرامــــش ...
  • بیداری
  • تشویش
  • دل
  • یلدا
  • بهـــار ...
  • آنچه ..
  • :(
  • هوای دلتنگی ...
  • برای پدرم ...
  • اعتماد به نفـــــس ...
  • زمـــان ...
  • رویائی به رنگ آبی آرزو ها ...

بایگانی

  • بهمن 1383 1
  • دی 1383 5
  • آذر 1383 7
  • آبان 1383 6
  • مهر 1383 3
  • شهریور 1383 9
  • مرداد 1383 4
  • تیر 1383 5
  • خرداد 1383 6
  • اردیبهشت 1383 5
  • فروردین 1383 8
  • اسفند 1382 11
  • بهمن 1382 9
  • دی 1382 7
  • آذر 1382 11
  • مهر 1382 2
  • شهریور 1382 6
  • مرداد 1382 5
  • تیر 1382 8
  • خرداد 1382 12
  • اردیبهشت 1382 7
  • فروردین 1382 2

آمار : 109139 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • بوی بهــــار نارنج جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 02:05
    شــــاید باید دوباره گریست ، بر بهــار بر آنان که به خـاموشی آرمیده اند . بوی بهـــار نارنج، امسال در گورستانهامی پیچــــد . یــــاد درگذشتگـــان بم گرامی باد .
  • شاخه های مریم ... یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 23:25
    بی تمنائی ، قطره هائی ، خیالی ، سنگی شاخه های مریم . شور انگیز ، شور افزا ، مهر انگیز ، مهر افزا شاخه های مریم . من بوده ، تو بوده ، مــــا شده شاخه های مریم . ایستگاهی ، مهربانی ، ساعتی ، تحملی شاخه های مریم . چهار راهی بود، دست به سینه ، چشم به دور ، تنها شاخه های مریم . خیالی ،خوابی ، رویائی عطر مریمی که اینبار در...
  • راهی برای رسیدن ... جمعه 22 اسفند‌ماه سال 1382 17:24
    داره صدای پای بهــــــــار میاد . دیروز بعد از یک چنــد وقتی آب زاینده رود را باز کرده بودند و حاشیه زنده رود جذابیت همیشگی خودش را به دست آورده بود و من دیشب باز چند ساعت دنبال رود راه رفتم ـ مسیر دلنشین و خاطره انگیز زندگی من و گلرخ عزیزم ـ ، جای همه خالی . امروز ما تمیزکاری داریم و حالا یعنی من دارم استراحت می کنم...
  • خواب چهارشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1382 18:17
    از نظر ما خوابها چند نوعند : خوابهای مهربون و خوابهای خبیثانه . خوابهای مهربون رو آدمای مهربون و خوش قلب میبینن . اونایی که ذهنشون فقط به خوبی و خوشبختی دیگران فکر میکنه . اونایی که همیشه باهات میمونن . -- دوستای واقعی -- خوابهای خبیثانه را آدمایی میبینن که بد تینت هستن و خوشبختی دیگران رو نمیتونن ببینن . اونایی که...
  • آره دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1382 17:50
    از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند من همه چیز رو میبینم و برام باارزشه . مرسی . گلرخ
  • در دور دستها افقی ست که خورشید را در آنجا به خواب می خوانند . شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1382 12:28
    آنجا در انتهای کویر ، تنها لبه هایی از کوه در تشعشع خورشید دیده می شود و این به معنای بودن توست . می دانم فاصله هاست از من تا تو ، چون سرعتی که طلوع و غروب خورشید را باید دید . در آنجـــا ، در دور دستها کوههایی ایستاده اند که خورشد دیر تر از تمـــام زمین از بستر هم آغوشی آنها بر می خیزد . در دور ستها ... در ورای...
  • :) چهارشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1382 12:00
    بالاخره کامپیوترم درست شد . واقعا باید اعتراف کنم یه دانشجوی کامپیوتر بدون کامپیوترش میمیره !!! من که داشتم دیوونه میشدم کم کم .... قاصدک منم حالا رفته کویر ... اونجا که آسمون به دل آدم نزدیک میشه .... دلم برای کلبمون و برای شما دوستای عزیز و دوست داشتنیمون تنگ شده بود . برای پیام عزیز و وبلاگش ... برای احسان و عشق...
  • همه ء نفسهایم از آن توست ... شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1382 02:03
    با درودی به خـــانه میائـی و با بدرودی خـــانه را ترک می گوئـی . ای ســـازنده ! لحــــظه عـــمر من جز فاصله میان این درود و بدرود نیست : این لحـــظه آن لحـــظه واقعی ست که لحـــظه دیگر را انتظار می کشد . نوســـانی در لنــگر ساعت است که لنـــگر را با نوســانی دیگر به کــار می کشد . گــامی ست پیش از گام دیگر که جـــاده...
  • شاید امروز روز دیگریست ... . دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1382 15:59
    چه می دانم ؟ شــاید زیر یک دیگ قایم شده بوده ؟ شاید هم روی یک شـــاخه خشک لانه کرده بوده ... ؟ ... اینها جملاتی هستند از پرده اول نمایشنامه کرگدن نوشته اوژن یونسکو با ترجمه جلال آل احــــــمد . حالا چرا این جمــــله را نوشتم ! می دونید ، خیلی چیز ها هست که متفاوت تر از اون چیزهایی هستند که مـــا فکر می کنیم . مثل همین...
  • لنگرگـــــاه ... جمعه 1 اسفند‌ماه سال 1382 10:52
    پس از سفرهای بسیــــار و عبــــور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیــــز بر آنم که در کنـــآر تو لنـــــگر افکنــــم بادبان برچیــــنم پــارو وا نــهم ســــکـان رها کنم به خلـوت لنگـرگـاهت در آیم و در کـنـارت پهــلو گیـرم. آغــوشت را بــاز یــابم استواری امن زمــــین را زیر پــای خویـــــش . دلــم بدجور گر...
  • انتظار ... سه‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1382 21:25
    تا طلوع خورشید باید عاشقانه انتظار کشید . قاصدک
  • رنگها جمعه 24 بهمن‌ماه سال 1382 19:52
    رنگها را باید شناخت سپید آبی سبز زرد سرخ و حتی سیاه سپید نشانه ایست برای خوشبختی و آرامش ما آبی روح زندگیست سبز کالبد زندگی ما زرد طلوع فردایی زیبا برای رسیدن به آنچه می خواهیم سرخ رنگ قلبهای ما که رویای زندگیمان را در خود نهان می دارد و سیاه رنگ قلبهایی که میخواهند ما -- ما -- نباشیم . در انحنای رنگین کمان فقط باید...
  • سفر به خیــــــر ... سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1382 00:10
    طنین نفسهایت گرمی بخش احساس آبی من است برای زیستن سرشـــــــار بودن عشـــــــــق ورزیدن برای زیستن چشم انتظار نفسهای توام یگانه طنیــــــــن من . قاصدک
  • در جـــــدال آئینه و تصــویــــر شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1382 01:52
    هر جا مردم هستند مجلس همانجاست ! این جمله یکی از معروف ترین جملات دکتـــر مصــــــدق به شمار میاید که بعد از مدتها در این روز ها ، بر پلاکاردی در دانشگاه پلی تکنیک به چشم آمده است. تلاش زیادی کردم که در این مورد چیزی ننویسم ولی .... جــــدا قصد ندارم که از کسی بخواهم در این مورد ابراز نظری بکند ولی می خواهم یک نکته را...
  • گذشته ... پنج‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1382 22:04
    گذشته هر انسانی مانند رودی ست که هماره در ذهن او در تلاطم است موجهای خاطرات بر ذهن خسته انسان میکوبد و ... می دانید چه می گویم! ... برای گذشتن از این رود باید رنگین کمان بود . آرزومند آرزوهای سبزتان گلرخ
  • دوستت دارم .. دوشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1382 19:50
    آن که می گوید دوست ات دارم خنیاگر غمگینی ست که آوازش را از دست داده است . ای کاش عشـــق را زبـــــان سخـــن بود هزار کاکلی ی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من . عشـــــق را ای کاش زبان سخــن بود آن که می گوید دوست ات می دارم دل اندوه گین شبی ست که مهتابش را می جوید . ای کاش عشـــق را زبـــــان سخـــن بود...
  • اسب سیاه وحشی یکشنبه 12 بهمن‌ماه سال 1382 20:53
    میان تپه های خیال من آسمان بود و ستاره ها - یک شب نقره ای - و دشتی که از گذشته هایم تا فردایی دور گسترده بود و آن اسب سیاه وحشی که بر پوسته های خاطره هایم می تاخت . .... اشک در حباب سیاه چشمانم لانه کرد . .... من بودم و سکوت شیهه ها . او بود که روی خط کشی های دل من می تاخت . من بودم در تکرار سکوت دشت و اسب سیاه وحشی...
  • رنگین کمان شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1382 17:18
    همه چیز گاه اگر کمی تیره می نماید ... باز روشن می شود زود تنها فراموش مکن این حقیقتی است : بارانی باید - تا که رنگین کمانی بر آید - و لیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود و گاه روزهایی در زحمت تا که از ما انسانهایی تواناتر بسازد . خورشید دوباره خواهد درخشید زود خواهی دید . این شعر تقدیم به دوست عزیز من و قاصدک --...
  • سلام جمعه 10 بهمن‌ماه سال 1382 10:37
    بالاخره این بلاگ اسکای هم درست شد . دلم تنگ شده بود برای کلبمون ... شاد باشید . تا فردا طلوعی بیش نمانده عهد کن که امروز را به کمال توان خود سرشار زیست کنی ... گلرخ
  • عشق ما را سر شار زیستن خواهد کرد پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 22:01
    من اینجا ایستاده ام به تنهایی در مقابل هر آن سختی که در جهان آمده است و تو در جستجو به دنبال مکانی مکانی برای تنهاییت برای گمگشتگی و دلتنگیت اینک آن زمانی است که می بایست دلیلی برای زیستن من بیافرینی آنهنگام که مشتاق زیستن شدیم عشق ما را سر شار زیستن خواهد کرد ســرشـــــــار برای زندگی کردن بر گرفته از آلبوم Love Will...
  • لحطه های تنهایی .... پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 03:26
    از صبح تا حالا شرکت هستم ... داریم برای فردا - نه دیگر باید گفت همین امروز - طرح Business Modeling پیشنهادی تهیه می کنیم . خستگی شاید اذیت کند ولی اندیشه ای توانی مضاعفم می بخشد . اندیشه لحظه هایی که کنار تو باشم ........ میان لحظه های تنهایی شب من میان کلمات جاری بر زبان من میان هر یک از جمله هایی که می نویسم میان هر...
  • خانه سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1382 23:52
    میان دیوارهای روشن سکوت خانه ای شیشه ای ساخته ام . خانه ای باتمام زوایای زندگی یک انسان . خانه ای به وسعت تمام عشقها ، قلبها ، کینه ها، سکوت ها. خانه ای با شادیهایی از جنس ستاره های طلایی و احساسی به رنگ آسمان . خانه ای که درهایش از جنس نور است و پنجره هایش رو به آفتابگردانهای خندان باز می شوند. خانه ای پر از هوای "...
  • زمین در سوگ انسانها شنبه 6 دی‌ماه سال 1382 22:42
    میان کرکره های روشن صبح همیشه روزنه ای برای عبور امید به سوی فردا در خواب است که فقط با آمدن غروب بیدار می شود . یک روز سایه زندگی بر سر ما می افکند و لحظه ای نابهنگام چنگال بی اعتماد مرگ ما را در عبور تاریکترین نقطه نور فرو می شکد و تنها چیزی که می شنویم جیغ سرد دسته ای از مرغان دریاییست که در امتداد روحی که به آسمان...
  • دلاویزترین جمعه 5 دی‌ماه سال 1382 21:14
    تقدیم به عزیزترین طنین من ... پاینده باشید و شاد قاصدک از دلاویزترین روز جهان خاطره ای با من است خاطره ای با من است آن سحری بود و هنوز گهر ما به گیسوی شب آویخته بود من به دیدار سحر می رفتم من به دیدار سحر می رفتم این دل افروزترین روز جهان را بنگر تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای من به دیدار سحر می رفتم من به دیدار سحر...
  • محبت -- زمان ! پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1382 20:54
    دستانی که محبت را می بخشند هیچگاه زمان را تقسیم نمی کنند . کریستمس مبارک گلرخ
  • لحظه ها سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1382 21:24
    رویائی ترین لحظات زندگی لحظه های هستند که آنها را سپری می کنیم اما واقعیت لحظات زندگی ما را لحظه های نیامده می سازند ...
  • شب یلدا جمعه 28 آذر‌ماه سال 1382 13:15
    یکشنبه شب یلداست ... بیایید دعا کنیم بهترین شب باشد برای من - تو ... و همه ... مرور بودنت سرشارم می کند از زیباترین ترانه های عاشقانه شب عشقمان در راه است یادت هست ... ؟ ... یادت هست در طولانیترین شب آسمان زندگیمان به رنگ انارهای ترک خورده سرخ در آمده بود . و ما تا صبح دانه به دانه صبورانه سرخی آغاز زندگیمان را چشیدیم...
  • برای تو ... سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 13:22
    برای تو می نویسم برای تو نفس می کشم و با تو بودن را آرزو می کنم همــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه ... پاینده باشید . قاصدک
  • اشهد ان لااله .... تو شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 19:05
    آمد درست زیر شبستان گل نشست در بین آن جماعت مغرور شب پرست یک تکه آفتاب نه یک تکه از بهشت حالا درست پشت سر من نشسته است [ین بیت مطلع غزلی پر ستاره است این سومین ردیف نمازی خیالی است] گلدسته اذان و من و ...های های های الله و اکبر و انا فی کل واد ... مست سبحان من یمیت و یحیی و لا اله الله هو الذی اخذ العهد فی الست [یک...
  • با تو بودن بهترین لحظات را می سازد ... سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 19:47
    من به تو ایمان دارم آغاز فصل سرد زندگی به امید بهار فردا گرم و دلپذیر می شود با تو .... با آرزوی سبزترین لحظات برای شما گلرخ
  • 139
  • 1
  • 2
  • صفحه 3
  • 4
  • 5