بعد از مدتها فرصتی شد که به بهونه امتحانات تو خونه باشم و وقتم را تو خونه بگذرونم . میون کتابهام ... همین فرصت باعث شد که باز از رو میز از کنار کتاب پایگاه داده ، مثنوی را بردارم و بخونم و باز ... خیلی داستانهای جالبی تو مثنوی هست که واقعاً مسحور کننده هستند .
احساس عجیبی دارم . نمی دونم ... دوران دانشجوئی داره رسماً تموم میشه اگرچه به صورت غیر رسمی ... .
ای برادر قصه چون پیمانه یست معنی اندر وی مثال دانه یست دانه معنی بگیــــــرد مـــرد عقـل ننگرد پــیمانه را گر گشت نقـل
قدر این دوران را بدون که بعدا حسرتش را نخوری ...
سلام! خووووووفی؟؟
ممنون که بهم سر زدی دوباره آپدیت کردم سر بزن!
راستی واقعن قدره دورانتو بدون عزیزم!
بای بای